وحدت اندیشه و عمل

ساخت وبلاگ

عمل و کنشِ متوجه هدف، به معنای تمرین کردن و کاری را در عمل پیش بردن است و امر عملی، کنش را شامل می شود. تمامی شکل های کنش انسان از جمله کنش سیاسی، درآمدی است به دگرگونی زندگی اجتماعی. بدین ترتیب جنبه اصلی کنش انسانی معطوف است به تغییر شرایط زندگی انسان ها در مناسبات اجتماعی. بر این اساس در برابر سوژه همیشه شناسا، انسانی درگیر عمل قرار می گیرد. شناخت انسان از راه دقت به شکل کنش ها و فعالیت های اجتماعی و آفریننده است که ممکن می شود: کنشی توام با اندیشه، عملی استوار به نظریه.

فعالیت و کنش از راه های گوناگون تبلور می یابند. از عملی کردن فلسفه تا تحقق آگاهی از خویشتن. بنا بر این فرآیند، انسان کارهای گذشته خود را با آگاهی تازه ای درک می کند که راه گشای کنش های بعدی اوست و این برای انسان، وحدتی تاریخی را موجب می شود که طرح های او برای آینده را به گذشته و زمان حاضر پیوند می زند. در نتیجه کنش انسانی، نیروی پیش برنده ی تاریخ است. در اندیشیدن به تاریخ، مفهوم کنش تاریخی مطرح است. چنان که نظریه در دل خود امکان کنش های آینده را می پرورد و کنش، هم استوار بر نظریه است و هم راه را برای نظریه های تازه می گشاید. بنابراین کنش انسانی تاریخ را می سازد، چرا که منش اجتماعی دارد.

کاستی اصلی فلسفه  پیشین، چنین است که همه چیز را فقط به صورت امور قابل تعمق فرض می کرد و نه به صورت فعالیت های مشخص انسانی. در فلسفه قدیم فعالیت از جمله مباحث اصلی فلسفی محسوب می شده است و آن را فقط از ساحت سوبژکتیو مطرح می کرد. اما در فلسفه نوین از یک سو ساحتی ابژکتیو مطرح است و از سوی دیگر عامل انسانی که ذهنی و سوبژکتیو است. از این رو کنش انسانی همواره انطباق ذهن است با واقعیت عینی. در این جا بحث خود دگرگونی هم مطرح است. انسان موقعیت ها را بنا به طرح های خود دگرگون می کند. این هم خوانی موقعیت با کنش انسانی است. تقارن دگرگون سازی موقعیت ها و فعالیت های انسان با خود دگرگونی، می تواند به طور عقلانی فهم شود.

به طور کلی نظریه به شرایط واقعی و عملی وابسته و پیوسته است. ملاک درستی یا نادرستی هر نظریه، تجربه عملی و راستین است. پندارهای ذهنی به طور معمول خود را با تعلق شان به مبنایی نظری توجیه می کنند. این مبنای نظری باید مورد نقادی قرار گیرد و این نقادی از یک راه ممکن است: بازگشت به مبنای واقعی و عملی. کنش استوار، با راهنمایی نظری ممکن است. این راهنما خود از توجه تاریخی به موقعیت حاضر و شکل گیری کنش های انسان نتیجه می شود. در نتیجه وحدت نظریه و کنش مطرح می شود. اندیشه ای که مبنای عملی آن انکار می شود، رازگرایانه باقی خواهد ماند و جهان از خود بیگانه ی رها از کنش را می سازد. تمام تقابل های نظری راه حل خود را در عمل می یابند. گوهر انسان امری تجریدی و نهفته در ایده مطلق نیست، بلکه مجموعه مناسبات اجتماعی، عملی و تاریخی انسان هاست. مناسباتی که خود ناشی از کنش هایی انسانی است و دایره این کنش ها در آینده را نیز تعیین می کند. 

+ نوشته شده در  ساعت   توسط سید محمد صدرالغروی 
نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 154 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 1:57