اگر تاکنون معاملهگری در بازار سهام وجود داشته که فداکاری، کار سخت و نظم و انضباط را یک جا داشته باشد، آن معاملهگر به احتمال زیاد پل ویلت است. پل ویلت خودآموختهای است که با استفاده از یک مودم دایل آپ و یک لپ تاپ قدیمی، معاملات روزانه سهام را شروع میکند. او در جایی موفق میشود که بسیاری از معاملهگران دیگر به سادهترین قانون این حرفه، شکست خوردهاند؛ یعنی قانون ضررهای خود را قطع کنید و اجازه دهید سودهایتان دوام یابد. پل ویلت معاملهگری منظم است که نسبت به معاملات در بازار سهام، شدت و تمرکز یک ورزشکار در سطح جهانی را دارد. او میگوید: داستان من این است؛ در سال ۱۹۹۲ از دانشگاه فارغالتحصیل شدم. در واقع فیلم والاستریت را در سال ۱۹۸۸ دیدم و با خودم گفتم این کاری است که میخواهم برای بقیه زندگی انجام دهم. پس از به ثمر رسیدن چند معامله، بیشتر درگیر تحلیل فنی شدم که در واقع جایگاه معاملاتی و حرفهای مرا ارتقا داد. من به نحوی خودآموخته هستم. پیش از سال ۱۹۹۲ یکی از دوستان پدرم این حرفه را به من آموخت. اشتیاق من همیشه بازار سهام بود. در این زمان با همسرم آشنا شدم و با او ازدواج کردم. او کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی داشت. با دختر بسیار باهوشی آشنا شده بودم. به او گفتم که به بازار سهام علاقه دارم و میخواهم به حرفهی معاملهگری در بازار سهام بپردازم. او گفت: خب، یک شغل برای خودم پیدا میکنم و به تو در این موضوع اعتماد دارم. حدود سه سال و نیم اکثر مخارج خانه را پرداخت کرد. از آن سه سال و نیم، حدود یک سال و نیم را به فروش دستگاه کپی مشغول بودم و سپس با استفاده از یک مودم کابلی و اینترنت باند پهن به معاملات سهام بازگشتم. در آن زمان بیشتر یک فرد با ورود و خروج سریع بودم. بنابراین موفق نبودم. قیاس من این است که یک بازیکن خط حمله دبیرستانی قرار بود حرفهای باشد و بازی مثل رعد و برق بود. پس از مدتی، کم کم آرام شدم و در ژانویه سال ۲۰۰۵، اولین معامله خود را با هفتاد درصد سود، انجام دادم. من چند چیز کوچک به کار و نمودارهای خود اضافه کردم و آهسته اما مطمئن سبکی را توسعه دادم. فردی به نام دانیل با نام مستعار جاز بود. به شدت تحت تأثیر کار او قرار گرفتم. در حقیقت سیستمی را توسعه دادم که کمی از سبک من و کمی از سبک جاز بود و برای معاملات بزرگتر، موقعیت را بیشتر نگاه میداشت. از دیگر معاملهگران میشنیدم که بسیار سریعتر از آنچه رشد میکنند، افت میکنند. بنابراین با بررسی مجدد آمارهای خود، تمام تحلیلهای آماریام را انجام دادم و راهی یافتم. بر این اساس در بازار سهام به دنبال مبارزه بزرگ میگردم و سپس وارد آن مبارزه میشوم و سفارشهای خود را درون آن قرار میدهم. بازار سهام تغییر میکند. باید از چیزهایی استفاده کرد که در حال حاضر کار میکنند. شاید شش ماه دیگر کار نکند؛ اما در حال حاضر کار میکند. در شب، تکالیف و مشق شبهای زیادی انجام میدهم. باز میگردم و بررسی میکنم. هر شب دو ساعت را صرف بررسی این مسأله میکنم که چرا چیزی را اشتباه انجام دادم و چه اتفاقی افتاد. حدود ساعت هشت به دفترم میآیم و مقدمات را آماده میکنم. شب قبل دوست دارم طرحی داشته باشم برای روز بعد و اینکه در پایان روز بازار به کجا رفته را مینویسم تا نشانههایی برایم ارایه کند. دوست ندارم هیچ چیزی را ببازم. حتی زمانی که با همسرم شطرنج بازی میکنیم، دوست ندارم ببازم. از باخت متنفرم. نمیتوانم باخت را تحمل کنم. مرا دیوانه میکند! انتظارات بالایی از خودم دارم. یاد گرفتهام که چیزهای مهمتر از پول نیز وجود دارد. همسری عالی و خانوادهای خوب دارم. معاملهکردن در بازار سهام را دوست دارم، زیرا از کار کردن برای فردی دیگر متنفرم. وقت و عمر خود را دوست دارم و عاشق چیزهایی هستم که دارم. دوست دارم بیرون بروم، فکر کنم و آرامش بیابم. زمانی که تازه وارد این حرفه شده بودم، یکی از دوستانم کارگزار بورس بود. او به من تحلیل فنی را آموخت. من نیز عاشق کمک به مردم هستم زیرا این کار به خودم کمک میکند. از این طریق یاد میگیرم شاید کسی که به او کمک میکنم، چیزی به من یاد دهد که نمیدانم. تشنه یادگیری هستم. همیشه، جا برای بهتر بودن وجود دارد و تلاش میکنم بهتر باشم. میخواهم صد در صد برنده شوم. میدانم غیر ممکن است، اما تلاش میکنم بهتر و بهتر شوم. تجربه به من کمک کرده است به کسی تبدیل شوم که امروز هستم و کلید آن، یادگیری از اشتباهات و استفاده از نظم است، نظم. من واژه نظم را با حروف درشت سیاه روی میز خود نوشتهام. حرفهی معاملهگری در بازار سهام یک بازی بزرگ روانی است. در صورتی که در وضعیت ذهنی درستی نباشم، شاید حتی معامله نکنم. یکی از مهمترین قوانین من این است که سعی نکنم بالاترین و پایینترین حد را انتخاب کنم. دلیلی ندارد. همه چیز به من بستگی دارد. چند حرکت بد انجام میدهی و سپس همه چیز کمی مشکل میشود. معامله کردن در بازار سهام به درک زیاد اعضای خانواده نیاز دارد؛ زیرا بسیار استرسزا است و برای این باید روح و روانی آرام داشت. انتقادات عزیزان، تردید و فشار این حرفه را دهها برابر بیشتر میکند. هر معاملهگر موفقی یا به طور کامل مستقل بوده است یا از حمایت بسیار زیادی از سوی همسر و خانواده برخوردار بوده است. معاملهگران بازار سهام برای داشتن عملکرد خوب، به آرامش ذهنی زیادی نیاز دارند. این حرفه نیازمند تمرکز و مهمتر از آن، تعادل فکری عاطفی است. به طور کلی استراتژی معاملاتی پل ویلت، به نسبت ساده است و قوانین خروج روشنی دارد. پل ویلت حداقل بخشی از موقعیت را در معامله نگاه میدارد تا اینکه در روند، واژگونی به وجود آید. رویکرد پل ویلت با اجرای منظم و دقیق هر بخش از برنامه معاملاتی خود، بسیار ساده است. یکی از اشتباهات رایج معاملهگران به خصوص در معاملات کوتاهندت، داد و ستد بیش از حد است. پل ویلت خود را در وضعهایی با بالاترین احتمال ممکن قرار میدهد و در عین حال، هزینه داد و ستدهای خود را، در حداقل نگاه میدارد.
جالبترین جنبه زندگی مارسلینو لیویان این است که چگونه، معاملهکردن در بازار سهام، پیوند خانوادگیاش را بهبود بخشیده است. او ۲۹ سال پیش با همسرش ازدواج کرده است. لیویان از بحث آموزش اهمیت سرمایهگذاری در بازار سهام به جای پسانداز بیهوده در بانک، به فرزندان خود استفاده کرده است. در حال حاضر معاملات بازار سهام به موضوع مورد بحث سر میز شام خانواده لیویان تبدیل شده است. موفقیت او در بازار سهام، رابطه او با خانوادهاش را افزایش داده است. او میگوید: خانواده ثروتمندی نداشتم. پیش از من، هیچ کسی در بازار سهام معامله نمیکرد اما این ویژگی غریزی در من بود. به طور غریزی احساس کردم این کاری است که من میتوانم در آن خوب باشم. برای معامله در بازار سهام، بافت اقتصادی، رویدادهای سیاسی، خطرات ژئوپلتیک و مسایل طبیعی را بررسی میکردم. اگر فرد مراقب و بسیار متعادل باشد، میتواند انتظار بازدهی داشته باشد. من به اینکه آیا میتوانم سود بسیار بالایی در مدت زمان بسیار کوتاهی به دست بیاورم، علاقه ندارم و اینها برایم کافی نیست. سوددهی مداوم باید در درازمدت باشد و در طول سال است که سودم را به دست میآورم. استراتژی من دستیابی به سود سالانه با ریسک بسیار کم است. در حالی که فعالیت قیمت را بررسی میکنم، چارتهای تا حدود بیست و پنج سال گذشته را به طور دقیق بررسی میکنم تا ببینم که آیا فعالیتی در گذشته وجود دارد که بازتابی از فعالیت بازار سهام فعلی باشد. یعنی سهم چگونه رفتار کرده و این رفتار چگونه با اکنون مرتبط است. فعالیت در بازار سهام یک کار مبتنی بر سرمایهگذاری است؛ نه یک حدس و گمان. بنابراین برایم مهم است که راههایی برای افزایش احتمال برد در معامله بیابم. از دوشنبه تا جمعه، چهار ساعت در روز را صرف بررسی بازار سهام میکنم و این کار برایم بسیار لذتبخش است. در آن چهار ساعت نگاهی به چارتها میاندازم تا ببینم شب پیش چه اتفاقاتی افتاده است؛ کمی بعد عمل قیمت را تحلیل میکنم و به مدت معینی بار دیگر چارتها را بررسی میکنم. در غیر این صورت فقط اخبار منابع بینالمللی را میخوانم. هرگز برای آنکه خود را یک شبه پولدار کنم، معامله نمیکنم. در واقع برای آگاهی از نحوه دقیق عملکرد خود، به عملکرد سالانه مراجعه میکنم. به شدت اعتقاد دارم که باید به فرزندان خود ارزش سرمایهگذاری در بازار سهام به جای پسانداز بیهوده در بانک را آموخت. در حقیقت زمانی را به یاد میآورم که فرزندانم کوچک بودند و من در هنگام کریسمس به آنها سهام هدیه میدادم. این کار بسیار منحصر به فرد بود. زیرا فرهنگ سرمایهگذاری بسیار کم است. نتیجه این کار بسیار خوب بود؛ زیرا اکنون که در دهه بیست سالگی خود هستند، در افزایش پساندازشان بسیار کمک کرده است. بیشتر موفقیت برآمده از تجربه است. مهمترین چیزی که میخواهم به معاملهگران تازهکار بازار سهام توصیه کنم این است که اطمینان یابید یک استراتژی به طور مداوم سودآور دارید. به شیوه متوازنی معامله کنید و استراتژی مناسب و کنترل ریسک خوبی داشته باشید. هدف از معامله کردن در بازار سهام، افزایش کیفیت زندگیتان است. باید با اطلاع از اینکه استراتژیتان به شیوهای که باید، کار میکند، اطمینان یابید که کارها را به درستی انجام میدهید و خوب زندگی میکنید. مارسلینو لیویان نماینده یک معاملهگر بلندمدت در بازار سهام است، با موقعیتهایی که تا یکسال باز میمانند. هدف او حرکتهای بزرگ است. نقطهی اصلی راهبرد او، متشکل از شناسایی یک منطقهی معاملاتی بزرگ و سپس، ورود تدریجی به معامله و کم کم به سمت پایین آن منطقه است. در نهایت لیویان با انجام این کار، قیمت ورود میانگین پایینی دارد. آخرین نصیحت لیویان، سهیم شدن معامله با خانواده خود است. او از همان سنین نوجوانی به فرزندان خود آموخته است که از لحاظ مالی، ریسک خود را کنترل کنند.
استیو ایکو شاهدی بر خلاقیت و ابتکار انسانی است. ایکو، معاملهگر بسیار منظمی است که زندگی بسیار زاهدانهای دارد و هر روز به مدت شش ساعت و نیم بدون وقفه و تماس با دنیای خارج، خود را در دفتر محبوس میکند. تمرکز و نظم، موجب شده او یکی از معاملهگران استوار بازار سهام باشد. ایکو میگوید: همیشه به بازار سهام علاقه داشتم. اما دانشجوی رشته زیستشناسی بودم و کمی پس از دوران دانشگاه معامله در بورس را تجربه کردم. پدرم همیشه در سرمایهگذاری فعالیت داشت اما نه در معاملهی سهام. مادرم نیز همینگونه بود. در خانواده خود سابقه تماشای ورزش، انجام بازیهای ورزشی و ... را نیز داریم. دوستی داشتم که معاملهگر موفقی در بازار سهام بود و هوای مرا داشت. من مدرک تحصیلی خود را در رشته زیستشناسی گرفتم و کارهای مختلفی را انجام دادم. اما سرانجام تصمیم گرفتم حرفهی معاملهگری در بازار سهام را امتحان کنم. معمولا چارتها را نگاه میکنم، اما چارتها برای تأیید هستند و نه انتخاب. هنگامی که بازار سهام باید سفارش بزرگی را تکمیل کند، از کسی که به دقت سهمها را نگاه میکند، پنهان نمیماند. زمانی که سهم بد پیش برود و اخبار بدی داشته باشد، آن را از لیستم خارج میکنم و به دنبال سهام دیگری میگردم. به شدت بر چیزی که تماشا میکنم متمرکز میشوم. در آن لحظه چیز دیگری را تماشا نمیکنم و به همین دلیل، اکنون از دفتری کوچک معامله میکنم. پیشتر، از دفتری بزرگ معامله میکردم و در اینگونه دفاتر، سر و صدای دیگران شنیده میشود. اکنون در اتاق خودم هستم و در آنجا هیچ چیزی نمیشنوم. فقط چیزی را میدانم که به طور کلی در بازار سهام در جریان است و سهام من انجام میدهد. این تمام چیزی است که برایم اهمیت دارد. من یک سرویس خبری دارم که در صورت وجود خبری در مورد سهمهای من، اطلاعرسانی میکند. سپس، شاید آن را تماشا کنم. زیرا دوست ندارم زمانی که اخبار زیادی در مورد سهام من وجود دارد، از آن آگاهی نداشته باشم. داستان هر سهم را میدانم و میدانم چه زمانی سودهای خود (Earnings) را به دست میآورند. باید بدانید سودها قرار است چه زمانی باشد، زیرا بسیاری از اوقات موقعیت خنثی است. همیشه در حال کار بودهام. پیشتر وزنهبردار بودم و همیشه در مسابقات ورزشی شرکت میکردم. بنابراین هر روز ساعت پنج و سی دقیقه صبح به باشگاه میروم. دوش میگیرم؛ با خانواده کمی وقت میگذرانم؛ سپس ساعت هشت و پنج دقیقه به دفتر میروم و اخبار را بررسی میکنم و تا ساعت سه معامله میکنم. بعد از آن به طور معمول اگر هوا خوب باشد، کمی گردش میکنیم و پارک میرویم. سپس نیم ساعت هم در هنگام شب کار میکنم و با خانواده وقت میگذرانم. ساعت ۱۰ در رختخواب هستم. به طور کلی ترجیح میدهم زمانی که در دفتر هستم، تنها باشم. من زیاد غذا نمیخورم. یک قهوه کوچک و کمی بلغور جو میخورم. دوش میگیرم و تمام طول روز معامله میکنم. متمرکز میشوم، صبر میکنم، تماشا میکنم و مثل شکارچی روی یک درخت و در انتظار شکار هستم. همیشه چیزی در حال وقوع است. چه آن چیز کوچک باشد و چه بزرگ. گاهی کاری را که نباید انجام میدهم. اما به طور معمول سعی میکنم منظم بمانم و وقوع فرصت را انتظار بکشم. هرچه بیشتر در بازار سهام معامله میکنم، بیشتر میتوانم آرام باشم. اکنون، زمانی که به خانه باز میگردم، به اندازه روزهای بزرگ خود خوشحال و به اندازه روزهای بد خود ناراحت نیستم. هر روز به خانه باز میگردم و سعی میکنم روز بعد دوباره این کار را انجام دهم. در بازار سهام باید منظم بود و برنامه داشت. به طور کلی، باید بتوانید یک وضعیت را بررسی و تعبیر کنید. بنابراین به طور خلاصه، توانایی بررسی و تعبیر یک وضعیت و پردازش سریع آن اطلاعات در حالی که اتفاقات به سرعت در جریان هستند و حفظ آرامش تحت این فشار، ضروری است. فردی که با او بازار سهام را شروع کردم و معاملهگر موفقی بود، بیشتر از نحوه معاملهکردن، به من نحوه کنترل خود را آموخت. اگر روش داشته باشید و بدانید چگونه خود را کنترل کنید، معاملهگر بهتری میشوید. بدون روش، هیچ چیزی ندارید. باید بدانید چه زمانی چیزها تغییر میکنند و بهترین شیوه، تطبیق با شرایط است. باید نظم داشته باشید تا روش خود را دنبال کنید. در هر معاملهای همیشه به این دو سوال پاسخ میدهم. سوال اول؛ چرا وارد این معامله میشوم؟ سوال دوم؛ اگر اشتباه کنم، کجا خارج میشوم؟ اگر نتوانم به این دو سوال پاسخ دهم، بدون توجه به آنچه در حال انجام است، وارد معامله نمیشوم. باید سهمهای خود را تماشا کنم و سعی میکنم همهچیز را در مورد این سهمها بدانم. به طوری که همیشه کاری برای انجام دادن وجود دارد. افراد زیادی وجود دارند که بسیار بیشتر از من پول در میآورند، اما من یکی از ثابت قدمترین معاملهگران بازار سهام هستم. قانون شماره یک معاملاتی من ریسک پذیری است. برای اینکه اطمینان یابم، اهمیتی ندارد چه چیزی اتفاق میافتد و هیچ معاملهای نمیتواند شما را از این کار خارج کند. معاملهکردن در بازار سهام آسان نیست و کار هر کسی نیز نیست. اگر اینگونه بود، همه معاملهگر بازار سهام بودند. این شغل درست مثل ورزش است. وارد میشوید و در پایان روز صفحه امتیازها نشان داده میشود. گمانهزنی، مشاهده است. برای مشاهده دقیق، معاملهگر بازار سهام به تمرکز کامل نیاز دارد. استیو ایکو ناهار نمیخورد و تمام مدت مشتاقانه به صفحه نمایش خیره میشود و به دقت عمل قیمت را ارزیابی میکند. او کم غذا میخورد و هیچ تماس تلفنی شخصی ندارد مگر تماسهای همسرش. شاید این، هزینه موفقیت است. درست مانند هر فعالیت دیگری، معامله کردن در بازار سهام نیازمند تعهد کامل است. بزرگترین تفاوت میان معاملهگران حرفهای و معاملهگران تازهکار، این است که حرفهایها معاملات تصادفی انجام نمیدهند. معاملهگران حرفهای همیشه یک پایه و اساس واضح، روشن و منطقی برای معاملات خود دارند. دلیل، شاید در ماهیت، بنیادی یا فنی باشد یا شاید بر توانایی فرد برای بررسی جریان قیمت تکیه کند. آنها همیشه به طور دقیق میدانند چرا در یک معامله هستند و مهمتر از آن میدانند در چه نقطهای خارج میشوند. پس با برنامه وارد معامله شوید و معاملات خود را برنامهریزی کنید.
به عقیده کیتی لین و بوریس اسکوسبرگ، یادگیری نحوه معامله در بازار سهام مانند یادگیری نحوه انجام بسیاری از کارها در زندگی است. انتظار نداشته باشید که خیلی زود در این شغل موفق شوید. در این صورت دچار اشتباه میشوبد و به احتمال زیاد اولین حساب معاملاتی خود را نابود میکنید. شما تنها نیستید و این مسأله برای تمام معاملهگران موفق بازار سهام اتفاق افتاده است. تفاوت میان معاملهگران جدید و حرفهای ها، پشتکار آنها است. صحبت از نظم، همیشه آسان است اما انجام آن سخت است. مطمئن شوید که یک استراتژی مناسب و معقول دارید. سپس معاملات کوچک را شروع کنید. معاملات خود را ثبت کرده و آنها را به صورت منظم تجزیه و تحلیل کنید. محتمل است که ضرر کنید و دچار اشتباه شوید اما تفاوت میان تبدیل شدن به یک حرفهای و یک آماتور بودن، در توانایی اصلاح و پیشرفت است. استراتژی معاملاتی باید تست شود. به آنچه در بازههای زمانی مختلف اتفاق میافتد نگاه کنید تا اطمینان یابید که احتمال موفقیت استراتژی بیش از احتمال شکست آن است. در حالی که چارتهای خود را بازبینی میکنید، به درک بهتری از نحوه معامله میرسید. رایجترین مبحث این است که معاملهگرهای بزرگ بازار سهام پیش از انجام معامله، همیشه یک برنامه دارند. برای درک واقعی ضرورت محدودسازی ریسک در هر معامله، باید در نظر بگیرید که اگر بیست و پنج درصد از سرمایه خود را از دست بدهید، برای بازگشت به ارزش خالص دارایی اصلی خود، باید ۳۳ درصد سود کنید. اگر هفتاد و پنج درصد سرمایه خود را از دست بدهید، باید به میزان بسیار زیاد چهارصد درصد رشد کنید تا به نقطه سر به سر برسید. حفاظت از سود به اندازه حفاظت از سرمایه اهمیت دارد. چنانکه ماهیگیری فعالیتی سرشار از تلاشهای ناموفق است و به نظم، صبر و توانایی تمرکز بر یک فعالیت به مدت زمان طولانی نیاز دارد. ماهیگیر به طور معمول معاملهگر بلندمدت خوبی است. زیرا صبورانه هر نقطه از روند را انتظار میکشد. در بزرگسالی شخصیت ما ثابت و معین است. این ضربالمثل که نمیتوانید به سگ پیر ترفندهای جدید بیاموزید، در مورد معاملهکردن نیز مصداق دارد. تغییر ریشهای شخصیت به منظور تطبیق با یک سبک معاملاتی خاص، بسیار سخت است. ما همه متفاوت هستیم و کلید معامله موفق در بازار سهام به این بستگی دارد که بازه زمانی متناسب با شخصیت خود را انتخاب کنید. افرادی که صبور هستند و مایل به اینکه معاملهای را روزها یا هفتهها حفظ کنند، برای معاملات بلندمدت در بازار سهام مناسبتر هستند. بنابراین آگاهی داشتن از نقاط قوت خود مهم است و معاملهگران موفق نیز به طور کامل نقاط ضعف خود را درک میکنند. در معاملات بازار سهام، اشتباهات عواقب منفی فوری دارند. بدترین معاملهگران تازهکار اغلب اشتباهات خود را با حفظ معامله به جای بستن فوری آن پیچیده میکنند.
+ نوشته شده توسط سید محمد صدرالغروی
نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 13:23