پیوند همکاری داوطلبانه و تکامل اجتماعی در فلسفه سیاسی کروپتکین

ساخت وبلاگ

پتر کروپتکین (1921 – 1842) اهل روسیه و شهرت اصلی او به سبب کارهایش در مقام جغرافی دان بود. وی به مطالعه جدی آثار اصحاب دایره المعارف فرانسه پرداخت و در مطالعه اکتشافات جغرافیایی، نظریه ای در باب نقشه ساختاری رشته کوه ها ارائه داد که به تجدید نظر در نقشه نگاری آسیای شرقی انجامید. همچنین درباره عصر یخبندان در اروپا و آسیا دانش وسیعی فراهم آورد. در سال 1871 به مقام ریاست انجمن جغرافیایی روسیه برگزیده شد، اما آن را نپذیرفت و بقیه عمر خویش را در راه آرمان عدالت اجتماعی گذاشت. پتر کروپتکین عقایدش پلی بود میان فدرالیسم قرن نوزدهم با جغرافی منطقه ای قرن بیستم. زندگی نامه کروپتکین خشمی را نشان می دهد که او با دیدن مدیریت و سرمایه گذاری متمرکز احساس می کرد که در آن ثروتمندان، ثروتمندتر و مستمندان، مستمندتر می شدند و اختلاس و حیف و میل، دستگاه اجرایی را از پا درآورده بود. در زمان خدمت در سیبری، به این باور رسید که همه اشکال حکومت باید ملغی شود. در سفر به سوئیس، با مشاهده انجمن های داوطلبانه ساعت سازان و کمک های متقابلی که بین اعضای آن رواج داشت، بیش از پیش بر درستی باورهای خویش اطمینان یافت. در بازگشت به روسیه، به گروهی انقلابی پیوست که بین دهقانان و کارگران مسکو و سن پترزبورگ تبلیغ می کردند. در این زمان او اثر مهمی به نام آیا ما باید خود را با بررسی نظام آرمانی مشغول سازیم؟ نگاشت که تحلیلی درباره نظام اجتماعی در دوره پسا انقلاب بود که در آن سازمان های اشتراکی غیر متمرکز، وظایفی که معمولا دولت ها انجام می دهند، به عهده می گیرند. در سال 1874، پس از جستجوی گسترده در پاریس، دستگیر و زندانی شد اما دو سال بعد موفق شد از زندان بگریزد. چند سالی در سوئیس ساکن بود تا اینکه به درخواست حکومت روسیه، از آن کشور بیرون رانده شد. پس از آن کروپتکین به فرانسه رفت، ولی در فرانسه بازداشت شد و سه سال دیگر را در زندان گذراند. بعد از آزادی در سال 1886، به انگلستان رفت و تا سال 1917 که اجازه یافت به کشورش بازگردد، در آنجا اقامت گزید.

در سال های تبعید آثار بسیار مهمی نوشت که از جمله می توان به: گفته های یک عصیانگر (1885)، در زندان های روسیه و فرانسه (1887)، غلبه بر نان (1892)، مزرعه، کارخانه و کارگاه (1899)، یادداشت های یک انقلابی (1899)، یاری به یکدیگر (1902)، ادبیات روسیه (1905) و انقلاب کبیر فرانسه 1793 – 1789 (1909) اشاره کرد. کروپتکین در زندان های روسیه و فرانسه برای اولین بار از عبارت زندان ها، دانشگاه جرم و جنایت اند، استفاده کرد. به این علت که اولین زندان هر مجرمی، همانند سایر هم سلولی هایش، تضمینی است بر اینکه او در زندان تعداد بیشتری از شیوه های بزهکاری را می آموزد که از مساله که او به سبب آن زندانی شده، پیشرفته تر است. غلبه بر نان کتابچه ای درباره خود سازمان دهی در جامعه پس از انقلاب بود. یاری به یکدیگر را برای مقابله با برداشت های غلط توجیه گرایانه سرمایه داری رقابتی از داروینیسم نوشت. در کتاب خود، بر اساس مشاهده علمی جمع های انسانی و حیوانی، ثابت می کند رقابت درون گونه ای اهمیتی بسیار کمتر از همکاری به مثابه پیش شرطی برای بقا دارد. کروپتکین در یاری به یکدیگر، بحث می کند که بر خلاف مفهوم داروینی بقای قوی ترین ها، همکاری مهم ترین عامل تکامل انواع بوده است. او با ارائه شاهدهای بسیار، در مورد انسان ها، در می یابد که کمک متقابل قاعده است و نه استثناء. کروپتکین در کتاب یاری به یکدیگر نشان داد که این مفهوم که طبیعت عرصه نبرد نامحدود است، تنها کاریکاتوری از زندگی واقعی است و این که همراه با نبرد بی رحمانه برای بقاء که با چنگ و دندان صورت می گیرد، در طبیعت اصل دیگری وجود دارد که در ترکیب اجتماعی گونه ها و حفظ انواع از طریق تکامل غرایز اجتماعی و یاری به یکدیگر بیان می شود.

بخش اول یاری به یکدیگر شرح درخشانی از اصل سازگاری ارگانیک ارائه می دهد که افراد یک گونه حیوانی را به صورت یک کل یکپارچه و اندام وار متحد می کند و به حرکت در می آورد. کروپتکین در بخش اخلاق روشن می سازد که یاری به یکدیگر که اصل زیست شناسانه وحدت است، مقدمه و شرط همه مراحل بعدی سازماندهی گروهی است. یعنی بدون این کلیت اساسی و اندام وار، مفاهیمی مانند عدالت و اخلاق روبناهای بی ارزشی می شوند. برای مثال: یاری به یکدیگر - عدالت - اخلاق، مراحل سازنده ای با ترتیب صعودی هستند و با مطالعه دنیای انسان ها بر ما مکشوف می شوند. این عناصر تشکیل دهنده ضرورت ارگانیکی هستند که توجیه خود را با خود حمل می کند و کل فرایند تکامل قلمرو حیوانی، آن را تایید و تصدیق می کند. فرایندی که با مراحل اولیه آن به صورت تجمع ابتدایی ترین ارگانیسم ها آغاز می شود و کم کم به اجتماع های انسانی روزگار ما می رسد. این یک قانون عام تکامل ارگانیک است و به همین دلیل است که حس یاری به یکدیگر، عدالت و اخلاق در ذهن بشر ریشه دارد و به اندازه همه غریزه های مادرزادی نیرومند است. نخستین غریزه، یعنی غریزه یاری به یکدیگر آشکارا قوی ترین غریزه هم هست. همان طور که کروپتکین نشان داد، برابری و همدلی یک غریزه اجتماعی است. این دیدگاه امروزه با پذیرش گسترده در علوم طبیعی و پژوهش های اجتماعی روبروست و چشم اندازی کاملا جدید پیش روی نظرات مربوط به تکامل انسان گشوده است. کروپتکین همکاری داوطلبانه را از قبایل اولیه، روستاهای کشاورزی، کمون ها گرفته تا انجمن های گوناگون دوره مدرن، همانند اتحادیه های کارگری بازشناسی می کرد. به گفته کروپتکین، آگاهی از پیوستگی و انسجام فراگیر انسانی بازشناسی و تشخیص نیرویی است که تک تک انسان ها از عمل یاری متقابل اخذ می کنند. وابستگی تنگاتنگ خوشبختی هرکس به سعادت همگان و حس عدالت که هرکس را به ملاحظه حقوق سایر افراد در مقام همتایان خویش وا می دارد. او معتقد بود روند تاریخ مدرن در حال برگشت به انجمن های اشتراکی و نامتمرکز است که در آن ها استعدادهای انسان بدون دخالت دولت و نهادهای مذهبی و نظامی رشد می یابد. کروپتکین به انواع بی شماری از انجمن های دوستی، انجمن هایی در شهرها و روستاها برای کمک به پرداخت هزینه های پزشکی اشاره می کند. این انجمن ها را کارگران به منظور یاری به یکدیگر پدید آورده بودند. کروپتکین وقتی در کتاب خود یاری به یکدیگر: عامل تکامل شاهد می آورد، می گوید با آزادی اقتصادی و سیاسی انسان، شکل های بیان جدیدی در زندگی، به جای آن هایی که قبلا حکومت ایجاد کرده، پایه گذاری خواهد شد. زیرا او این را بدیهی می دانست که شکل های جدید، همگانی تر، نامتمرکزتر و به خودگردانی انجمن های مردمی شبیه تر خواهد بود تا آنچه دولت انتخابی می تواند باشد. او تصریح می کند ما باید شکل های جدیدی از سازماندهی را برای وظایف اجتماعی بیابیم.

کروپتکین مصرانه می گوید باید شکل های جدید سازماندهی را به جای آن وظایفی که اکنون از طریق دیوان سالاری انجام می دهد، شناسایی کنند. کروپتکین همواره درباره سازمان های داوطلبانه و غیراجباری مثال می زد. این گونه سازمان ها می توانند بدون دخالت نهاد مرجع در سراسر جهان خدمت کنند. همکاری نه نیاز به یکپارچگی دارد و نه دیوان سالاری. کروپتکین می گفت جامعه که حول همکاری و نه رقابت، بنا شده باشد، از اقدامات خلاف اجتماع کمتر زیان می بیند. او معتقد بود که خلق های کمتر تباه شده، کاملا درک کرده اند که انسانی که مجرم نامیده می شود، صرفا آدم بداقبالی است. و این که چاره، تازیانه زدن به او، به زنجیر کشیدن یا کشتن او در سکوی اعدام یا درون زندان نیست، بلکه یاری رساندن به او با رفتاری بر پایه برابری و ایجاد شور زندگی در میان انسان های شرافتمند است. کروپتکین انقلاب را مرحله ای از روند تکامل می دانست و طرفدار مالکیت اشتراکی نه تنها بر وسایل تولید که بر محصول کار نیز بود. کروپتکین معتقد بود توزیع رایگان کالا و خدمات باید جانشین مالکیت خصوصی و درآمد نابرابر شود. او جامعه ای را در نظر داشت که در آن انسان ها به هر دو کار فکری و بدنی می پردازند. کروپتکین در کتاب یاری به یکدیگر نتیجه گیری های واضحی به عمل می آورد. برای مثال، از مطالعه زندگی داخلی در شهرهای قرون وسطایی و شهرهای یونان باستان نتیجه می گیرد که ترکیب شدن یاری به یکدیگر به نحوی که در اصناف شغلی و طوایف یونانی وجود داشت، با ابتکار عمل بزرگی که اصل فدرالی پیش پای فرد و گروه گذاشت، به ظهور دو اصل طلایی در تاریخ نوع بشر انجامید. عصر شهر یونان باستان و شهر قرون وسطایی: در حالی که ویرانی این نهادها در دوره های تاریخی پیدایش دولت، در هر دو مورد با تباهی و انحطاط پرشتابی همراه بود. در نهایت کروپتکین در کتاب یاری متقابل نتیجه می گیرد که عشق، شفقت و فداکاری نقش شایانی در رشد و پیشرفت عواطف اخلاقی ما دارند. اما جامعه بشری بر پایه عشق یا حتی شفقت و همدردی استوار نیست. جامعه بشری بر پایه وجدان استوار است: درک نیرویی که هر انسانی از یاری به یکدیگر وام می گیرد و تصدیق وابستگی سعادت هرکس به سعادت همگان و حس عدالت یا برابری که فرد را به رعایت حقوق همه افراد دیگر در مقام کسانی که با خود او برابرند رهنمون می شود. بر پایه همین شالوده ضروری، عواطف اخلاقی متعال تری باز هم پدید خواهد آمد.

زمانی که اثر کروپتکین به نام مزرعه، کارخانه و کارگاه منتشر شد، پیشگامان حفظ محیط زیست آن را مطابق آرمان های خویش یافتند. وقتی کتاب او در پایان جنگ اول جهانی دوباره انتشار یافت، در مقدمه افزوده شده به آن چنین آمده بود: این کتاب در مورد منابع انرژی که برای برآورده کردن نیازهای انسان ها مصرف می شود از نظام اقتصادی جدیدی پشتیبانی می کند، چرا که این نیازها رو به افزایش است و منابع انرژی پایان پذیرند. مزرعه، کارخانه و کارگاه رساله کروپتکین درباره انسانی ساختن کار و محیط آن از راه یکی سازی کشاورزی و صنعت، کار فکری و بدنی و آموزش ذهنی و عملی بود.  اعضای جامعه اشتراکی، در سنین بین 20 تا 40 سالگی، روزی 4 یا 5 ساعت برای زندگی ای راحت کار می کنند و تقسیم کار تعداد زیادی شغل پدید می آورد. زمانی که او مزرعه، کارخانه و کارگاه را نوشت، یکی از هدف هایش نشان دادن این بود که در حالی که سیاستمداران و اقتصاددانان از کارخانه های بزرگ صحبت می کنند، بخش بزرگ تولید صنعتی در واقع بر عهده کارگاه های کوچک و کسب و کارهای کوچک محلی است. برای دستیابی به زندگی ای شادتر، کروپتکین امید به آموزش نوجوانان داشت. کروپتکین به یکی شدن کار فکری و یدی، نه تنها در آموزش که در زندگی امید داشت. در سال های مبارزه، کروپتکین در میان آن دسته از فعالانی قرار داشت که طرفدار پرشور شعار تبلیغ از طریق عمل بود: اقدام های انقلابی که مکمل تبلیغات گفتاری و نوشتاری باشد و طبیعت طغیانگر مردم را بیدار سازد. با شروع انقلاب روسیه در سال 1917، کروپتکین پس از چهل سال، در هفتاد و چهار سالگی به کشورش بازگشت و به گرمی از او استقبال شد. به او پیشنهاد پذیرش وزارت آموزش را در دولت موقت که آن را نپذیرفت، اما به آینده بسیار خوشبین شد. زیرا سازمان هایی که او می اندیشید می توانند پایه جامعه بدون دولت باشند ظاهر شده بودند: سوویت ها و کمون ها، شوراهای کارگری و سربازان. از نظریه های کروپتکین، کنترل به دست کارگران بود. کروپتکین در نامه ای به کارگران اروپای غربی درس های انقلاب روسیه را شرح داد. سال های آخر عمر، کروپتکین به نوشتن کتابی درباره تاریخ اخلاق پرداخت که موفق شد جلد اول آن را به پایان ببرد. مراسم خاکسپاری او در 1921 با حضور ده ها هزار نفر از دوستدارانش برگزار شد. زندگی کروپتکین مثالی است از معیار بالای اخلاقی، همراه با تفکر و کنش اجتماعی، و این چیزی است که در سراسر نوشته های او به چشم می خورد. او از خودپسندی، تزویر و عطش به قدرت مبری بود. رومن رولان، نویسنده بزرگ فرانسوی، درباره او گفته است: کروپتکین آن گونه زیست که تولستوی تنها آرزویش را داشت. 

+ نوشته شده در  ساعت   توسط سید محمد صدرالغروی 
نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 1:57