نگاهی به کتاب جادوگران بازار نوین (۳): لاکپشت ها، مونرو تراوت و اَلا وایس

ساخت وبلاگ

جک د.شواگر در بخش سوم کتاب جادوگران بازار نوین: گفتگو با معامله گران برتر، پس از گفتگو با ویلیام اکهارت به سراغ لاک پشت ها می رود. بر اساس نظر لاک پشت ها هر کسی را می توان آموزش داد که یک معامله گر فوق العاده شود. تنها لازم است که قواعد مناسب را یاد گرفت و از آن ها پیروی کرد. بحث لاک پشت ها این است که معامله گری موفق را می توان آموخت. این تفکر از اندیشه ریچارد دنیس ریشه گرفته است. دنیس طی سفرش به شرق، از محل پرورش لاک پشت هایی دیدن کرد که در آن لاک پشت ها را در مخازن بزرگ پرورش می دادند. در ذهن دنیس، تصویر پرورش هزاران لاک پشت در محیط هایی بزرگ، با پرورش معامله گران شباهت بسیاری داشت.

پس از بحث مقدماتی پیرامون لاک پشت ها، شواگر با دو تن از آنان از جمله مایکل کار، به گفتگو می نشیند. مایکل کار بر این نظر است به رفتاری که بازار ممکن است انجام دهد، اهمیتی ندهید. به این اهمیت بدهید که در واکنش به بازار چه کار انجام خواهید داد. هوارد سایدلر یکی دیگر از لاک پشت ها معتقد است این یک بازی است که کمتر کسی در آن پیروز می شود. بازار سهام برای من مانند دعوت به مبارزه است. سایدلر داشتن برنامه را به عنوان عاملی که بیشترین اهمیت را دارد بر می شمرد. چرا که در وهله نخست داشتن برنامه باعث ایجاد نظم می شود که از اجزای اساسی موفقیت در داد و ستد است و در وهله دوم به شما یک معیار می دهد که با آن می توانید عملکرد خود را بسنجید. بر این اساس پیروی از برنامه معاملاتی مهم تر از نوسانات کوتاه مدت سرمایه است. باید پشتکار داشته باشید و بتوانید با گذشت روزها، ماه ها و سال ها از ایده هایتان پیروی کنید. به طور مثال اگر در کوتاه مدت به اندازه کافی بازخورد منفی بگیرید، وسوسه می شوید که در برابر آن واکنش نشان دهید. بدین ترتیب احتیاط کردن برای حفظ سرمایه ضروری است اما اگر از ضرر کردن بترسید، موفق نخواهید شد. ترس شما را از تصمیم گیری های درست باز می دارد. بنا بر اعتقاد سایدلر این امکان وجود دارد که بتوان  سیستمی را ساخت که بتواند در بازار سهام سودآوری کند. افزون بر این، اگر چنین سیستمی را پیدا کردید و توانستید خود را مقید کنید که از آن پیروی کنید، می توانید در بازار سهام نیز موفق شوید.

​​

مونرو تراوت Monroe Trout

مونرو تراوت از جمله معامله گرانی است که شواگر در کتاب جادوگران بازار نوین به گفتگو با او نشسته است. یکی از خصوصیات تراوت این است که اصلا موفقیت خود را در بوق و کرنا نمی کند. بنا بر تفکر تراوت، تالار بورس برای سریع یاد گرفتن جای بسیار خوبی است و هنگامی که تازه وارد کار شده اید، برای شروع بسیار جای مناسبی است. چرا که معامله گران بسیاری در آن جا هستند و اگر بتوانید کسانی را پیدا کنید که با بازار سهام آشنایی خوبی دارند و مایل باشند با شما صحبت کنند، می توانید بسیار سریع یاد بگیرید. تراوت می گوید: من نیز در آن روزهای اول یاد گرفتم که اگر کسی نداند چکار دارد می کند، سریع پول از دست می دهد. به نظر تراوت نقدینه ترین زمان، باز شدن بازار سهام است. پس از آن خیلی سریع نقدینگی کاهش پیدا می کند. دومین دوره ای که نقدینگی بالایی دارد، زمان بسته شدن بازار سهام است. در واقع، حجم معاملات در روز، یک منحنی U شکل را ایجاد می کند. دقیقا هنگام باز شدن بازار سهام نقدینگی بسیار زیاد است، سپس کاهش می یابد و در نیمه روز به پایین ترین حد خود می رسد و سپس دوباره شروع به بالا رفتن می کند و هنگام بسته شدن، نقطه اوج دومی را تشکیل می دهد. در کل این الگو تقریبا در هر بازاری درست است. تراوت دلایل موفقیت در معاملات را چنین بر می شمرد:

۱. پژوهش های خوبی انجام می دهیم، بنابراین موقعیت بهتری هم داریم.

۲. رویکردی منطقی و عملی نسبت به مدیریت سرمایه داریم.

به عقیده تراوت الگو باید منطقی باشد زیرا بازار سهام خیلی سریع تغییر می کند. تراوت یکی از قواعد مدیریت ریسک خود را چنین عنوان می کند: اگر در پی یک معامله بیش از ۱.۵ درصد کل سرمایه ام وارد ضرر شد، معامله را می بندم. بنابراین اگر کسی بخواهد معامله گر خوبی باشد، باید بتواند احساساتش را کنترل کند. تراوت اشاره می کند که هیچ وقت خواب راحتی ندارم و اگر بخواهید یک معامله گر بازار سهام باشید، باید این هزینه را بپردازید؛ رسم کار چنین است. تراوت تحلیل نمودار در شیوه معاملاتی خود را چنین بازنمایی می کند: من در وهله نخست برای این به نمودارها نگاه می کنم تا بفهمم که معامله گرها علاقه مند هستند در چه نقاطی وارد بازار شوند. می دانم که دیگران چه الگوهایی را برای ورود مدنظر دارند. نکته اصلی این است که باید به دنبال راهی باشید که از دیگران پیشی بگیرید. یک راه برای این کار این است که یک سیستم معاملاتی موفق را پیدا کنید. در کل بهتر است که میان معامله بر پایه قضاوت شخصی و معامله بر اساس سیستم، حد وسطی را دنبال کنید. اندیکاتورهای میانگین متحرک بسیار مفید هستند. اگر ریسک خود را کنترل کنید، واقعا خوب جواب می دهند. اگر باهوش باشید می توانید با کمک میانگین های متحرک سود بالاتر از میانگین به دست آورید. تراوت در ادامه می گوید: هرچه بهتر عمل کنم با حجم بیشتری معامله خواهم کرد و هرچه وضعیتم بدتر شود، با حجم کمتر. به نظر تراوت حرکت بازار سهام تصادفی نیست. او برای اثبات نظرش به سیستم دانشگاهی اشاره می کند. به نظر تراوت کسی که در محیط دانشگاهی است، ممکن است فکر کند که همه سیستم های ممکن را تست کرده است. اما هنگامی که پول واقعی در کار باشد، به تدریج فکرتان خلاق خواهد شد. همیشه چیز دیگری هم برای آزمایش وجود دارد. اگر زمان اندکی را صرف پژوهش های دانشگاهی کنید، چیز خاصی را پیدا نخواهید کرد. اما اگر هر روز عمرتان را صرف پژوهش در زمینه بازار سهام کنید، می توانید چیزهایی را پیدا کنید که واقعا جواب می دهند. در نتیجه یک معامله گر موفق، منطقی، تحلیل گر و عمل گرا است و می تواند هیجانات خود را کنترل کند. مردم تصورات غلطی از بازار سهام دارند. چرا که باور دارند می توان با کار خیلی کم، پول پارو کرد. فکر می کنند با اندکی تحقیق در تعطیلات آخر هفته می توانند سالانه ۱۰۰ درصد بازگشت داشته باشند. آن ها سختی کار را دست کم می گیرند و فکر می کنند بازدهی بالایی دارند. همچنین برخی افراد هنگامی که ضرر می کنند، هرکسی را جز خود، سرزنش می کنند. اگر پولی را از دست دادید، مسئولیتش با خودتان است. بسیاری از افراد بدون هیچ اطلاعاتی وارد بازار سهام می شوند. واقعیت این است که بیشتر معامله گرهای کوچک به اندازه کافی دوام نمی آورند تا بفهمند آیا سیستم شان واقعا کار می کرده یا نه. اما ما بیست و چهار ساعته کار می کنیم. برای این که معامله گر موفقی باشید، باید تمام وقت کار کنید. من ده روز در سال برای خودم مرخصی تعیین می کنم، اما هیچ وقت از آن ها استفاده نمی کنم. شدیدا باور دارم که برای هر چیز خوبی در زندگی، باید هزینه ای پرداخت. در آخر تراوت قواعدی را برای معامله در بازار سهام پیشنهاد می کند: اطمینان یابید که شرایط خوبی دارید. بدانید که شرایط خوب شما چیست. قواعد سفت و سخت کنترل ریسک را تعیین کنید. هنگامی که شروع به کسب سود می کنید، از قواعد مدیریت سرمایه خوبی بهره بگیرید. اگر سیستم تان خوب نباشد، هر چقدر هم مدیریت سرمایه خوبی داشته باشید، ضرر می کنید. اما اگر رویکردی را در پیش گرفته باشید که سودآور است، آنگاه مدیریت سرمایه می تواند موفقیت یا شکست شما را تعیین کند. در آخر به همه می گویم: بسیار نسبت به آینده اشتیاق و اطمینان دارم. اگر روزی برسد که چنین احساسی نداشته باشم، معامله کردن در بازار سهام را رها می کنم. شواگر در پایان گفتگو با تراوت می نویسد: با هر معامله گری که مصاحبه کردم و بازگشت بالا و ریسک پایینی داشت، بدون استثنا بر اساس قضاوت شخصی معامله می کرد. یعنی معامله گری که بر پایه تجزیه و تحلیل خودش از اطلاعات بازار سهام معامله می کند. اما تراوت تصمیمات معاملاتی اش را مانند معامله گرهای سیستمی می گیرد. با این حال اجرای آن ها را مانند معامله گرهایی انجام می دهد که بر پایه قضاوت شخصی عمل می کنند. پیام اصلی تراوت دارای دو بخش است: نخست این که باید برای سودآوری در بازار، مزیت و برتری داشته باشید. هر چیز دیگری، در درجه دوم اهمیت قرار دارد. دوم، با فرض این که شما دارای مزیت و برتری هستید، باید کنترل ریسک شدیدی را در پیش بگیرید که شما را در برابر رخدادهای نادری که باعث حرکات ناگهانی و بزرگ در بازار سهام می شوند، محافظت کند. معامله گری که به خاطر یک حرکت نرخ بزرگ ناگهانی ورشکست می شود، بدشانس نیست. چرا که چنین چیزهایی به اندازه ای رخ می دهند که باید خود را برای آن ها آماده کند. بنابراین برای موفقیت در بازارسهام هم باید دارای مزیت و برتری بود و هم بایستی از شیوه های مدیریت سرمایه سفت و سختی بهره جست.

 

آل وایس Al Weiss

در قسمت پایانی بخش ۳ کتاب جادوگران بازار نوین، شواگر به گفتگو با اَل وایس پرداخته است. به نظر شواگر، وایس ذاتا گوشه گیر است و با این که پشت تلفن انسان برون گرایی به نظر می آید، در ملاقات حضوری خجالتی بودنش بیشتر نمود پیدا می کرد. وایس می گوید: پیش از آن که معامله ای در بازار سهام انجام دهم، چهار سال را صرف پژوهش کردم. پس از هزاران ساعت مطالعه نمودارها و نگاه کردن به داده های گذشته و کنونی، به تدریج الگوهایی را پیدا کردم که اساس رویکرد معاملاتی ام را تشکیل دادند. یکی از عوامل مهم در تحلیل طولانی مدت نمودار این است که درک کنیم بازار سهام در دوره های اقتصادی گوناگون، چگونه رفتار می کند. تشخیص این الگوهای تکرار شونده نیاز به بررسی ژرف پیشینه بازار سهام دارد. تشخیص این که در چه دوره اقتصادی قرار داریم – مثلا در فاز تورمی هستیم یا فاز ضد تورمی – در تفسیر الگوهای نموداری که در آن زمان به وجود آمده اند، اهمیت دارد. بنابراین این که از نگاه طولانی مدت، در چه دوره اقتصادی قرار داریم را در تحلیلم از بازار سهام لحاظ می کنم. این عامل به تنهایی باعث می شود که به نتیجه هایی دست یابم که گاهی با نتیجه های دیگر معامله گرهایی که چنین رویکردی را ندارند، تفاوت بسیاری داشته باشد. الگوهای چند گانه پیچیده و مرکب، سیگنال های معاملاتی قوی تری را ارایه می دهند. وایس بر این باور است که تحلیل تکنیکال هم هنر است و هم دانش. به این خاطر هنر است که اگر از ده معامله گر بپرسید الگوی سر و شانه چیست؟ ده جواب مختلف خواهند داد. اما برای هر معامله گری این تعریف می تواند از لحاظ ریاضی به صورت دقیق تعریف شود. معامله گرهای تکنیکی هنرمندند و هنگامی که الگوهایشان را به زبان ریاضی بیان می کنند، تبدیل به یک دانشمند می شوند. بازار بیشتر بر اساس مسائل روان شناختی رفتار می کند. برای نمونه ممکن است نتیجه بگیرید که نقره باید مثلا ۸ دلار باشد و ممکن است ارزیابی درستی هم باشد. اما در شرایط خاص مثلا تورم بالا، نرخ می تواند موقتا بالاتر نیز برود. یادم می آید در سال ۱۹۹۰، وقتی که به تعطیلات رفته بودم و مثل همیشه به تحلیل نمودارهای بازار در تعطیلات نیز ادامه می دادم و مشغول به روز رسانی نمودارها بودم، متوجه الگوهای خریدی شدم که در همه بازارهای انرژی وجود داشت. این سیگنال ها خیلی عجیب بودند چون که در تابستان سیگنال خرید در بازار سوخت گرمایشی بسیار عجیب است. تلفنی معامله را باز کردم. سه روز بعد، عراق به کویت حمله کرد و نرخ نفت ناگهان افزایش یافت. به عقیده وایس در همه چیز چرخه وجود دارد. آب و هوا، موج های اقیانوس و بازارها. یکی از چرخه های طولانی مدت مهم، چرخه تورم به ضد تورم است. نکته دیگری که در زمینه چرخه ها اهمیت دارد این است که طول آن ها در بازارهای مختلف، بسیار متفاوت است. بازارها بر اساس ویژگی های روان شناختی انسان بنا شده اند و با کشیدن نمودار بازارها، تنها این ویژگی های روانی را به صورت تصویری در می آورید. ذهن انسان در تحلیل معنای این نمودارهای نرخ، از هر رایانه ای نیرومندتر است. چنان که با در نظر گرفتن الگوهای کلاسیک به عنوان بخشی از ترکیب های پیچیده تر، می توان پایایی تحلیل نمودار را بالاتر برد. وایس تاکید دارد کسانی که می خواهند تحلیل نمودار را یاد بگیرند، باید نمودارهای خیلی قدیمی تر را هم بررسی کنند. شواگر در پایان فصل سه اشاره می کند اصولا موفقیت وایس مدیون پژوهش عمیق در تحلیل نمودارها و خلاقیت او در تشخیص الگوهای نسبتا پیچیده است.

نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 150 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 17:32