نگاهی به کتاب جادوگران بازار نوین (۷): مارک و جو ریچی، بلر هال و جف یاس

ساخت وبلاگ

بخش ششم کتاب جادوگران بازار نوین: گفتگو با معامله  گران برتر تالیف جک د.شواگر به CRT برگرفته از Chicago Research and Trading اختصاص دارد. شواگر با اذعان به این که عامل اصلی موفقیت این شرکت کار گروهی است، تاکید می کند باید به این فلسفه ایمان داشت که معامله گرهای خودمختار و تک رو، هر چقدر هم با استعداد باشند، بهتر است که وارد CRT نشوند. در عین حال CRT متعهد به تقسیم ثروت و تقسیم عادلانه سودهاست.

 

مارک ریچی Mark Ritchie

شواگر در این بخش به مصاحبه با مارک ریچی  از اعضای CRT نشسته است و در توصیف او می نویسد: خود را وقف پژوهش در زمینه رویکردهای ممکن  برای داد و ستد در بورس کرده است. به عقیده ریچی در بورس افرادی هستند که برای هیچ چیزی، معامله ها را اجرا می کنند، فقط برای این که دیوانه وار معامله انجام داده باشند. بسیاری از افرادی که خود را موفق جا می زنند، شکست خورده های واقعی هستند. به طور مثال با حجم زیاد معامله کردن حتی اندکی هم عمق فاجعه را نشان نمی دهد! از طرفی من یک قانون دارم. وقتی که  به رختخواب می روم، اگر هنوز در حال فکر کردن به معامله ام باشم، صبح روز بعد معامله ام را می بندم. هرگاه ببینم دارم به معامله ای فکر می کنم، بی درنگ آن را نقد می کنم. این نشانه مطمئنی است که حجم معامله ام وحشتناک زیاد است. بنابراین مقدار ضرر و سود کاملا به حجم معامله بستگی دارد. کنترل حجم معامله از عواملی است که موفقیت بدون آن ناممکن است. از همه ویژگی هایی که برای معامله موفق لازم است، این عامل از  همه بیشتر دست کم گرفته می شود. به محض این که سخن از حجم معامله به میان می آید، از حرص و طمع نیز گفته می شود. یک معامله گر موفق باید بتواند حرص را در خود تشخیص داده و آن را کنترل کند. اگر هنگامی که سود می برید، ذوق زده می شوید و هنگامی که ضرر می کنید، افسرده می شوید، بازار سهام جای شما نیست و بهتر است به لاس وگاس بروید. بر این اساس باید بتوانید در بازاری آکنده از ترس، به روشنی فکر و قاطعانه رفتار کنید. بازارهایی که آشفته می شوند، بازارهایی هستند که بهترین فرصت ها را می توان در آن ها یافت. این فرصتی است که شما برای کسب سود دارید. هنگامی که بقیه وارد بازار نمی شوند، اگر حواس تان را جمع کنید، می توانید پول حسابی به دست بیاورید. با این حال خیلی وقت ها فکر می کنیم که بقیه حتما چیزی را می دانند که ما نمی دانیم و فکر کنم این کار، اشتباه خیلی بزرگی باشد. دلیل این که بازارها از کنترل خارج می شوند، این است که همه دارند اشتباه می کنند. معامله گر خوب همیشه به ایده های خود پایبند است و به این که می بیند اکثریت به آن عمل نمی کنند، توجهی ندارد. در نتیجه باید شجاعت کافی را داشته باشید که جلوی اکثریت بایستید، خودتان روی معامله های تان تصمیم بگیرید و آن ها را اجرا کنید. یکی از تجربه های با اهمیتی که باعث شد این نکته را بفهمم، زمانی بود که آموزش پرواز می دیدم. وقتی که تنها نزدیک به بیست یا سی فوت از باند پرواز فاصله داشتم، چند تندباد هواپیما را منحرف می کردند. با تمام توان تلاش کردم و به سختی هواپیما را نشاندم و فکر می کردم که بدترین فرود تاریخ باشد. هنگامی که هواپیما را متوقف کردم، به آرامی داشتم به فضاحت فرودم می خندیدم که مربیم گفت: واقعا عالی و تحسین برانگیز بود! من هیچ تازه کاری را ندیدم که چنین کاری را بکند. هر تازه کار دیگری بود، در چنین شرایطی دستش را از روی دسته بر می داشت، تسلیم می شد و انتظار داشت من هواپیما را بنشانم. اما تو خودت را نباختی و تمام کارهایی را که باید، انجام دادی. بعداً که درباره صحبت های مربی پروازم فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که برای داد و ستد در بازار سهام، باید حتماً این ویژگی را داشته باشید. این که حتی در بدترین شرایط هم بتوانید تصمیم های تان را عملی کنید. در بازار سهام هیچ فرصتی نیست که در شرایط سختی قرار نگرفته باشید. باید بدانید هنگامی که بازار از کنترل خارج می شود، چه کار می خواهید بکنید. چنان که من خیلی آرمان گرا هستم و این دیدگاهی است که جامعه آن را احمقانه تلقی می کند. در کل، ذات انسان بدین گونه است که دچار تردید می شود. اما بازار سهام نشان می دهد نباید کاری را که قبلا باید انجام می داده اید، انجام دهید. ریچی روش معاملاتی اش در بازار سهام را چنین تشریح می کند: برای بدست آوردن آن خیلی چیزها را بررسی کردم. یکی از چیزهایی که برایم خیلی جالب بود، غیر قابل اعتماد بودن اطلاعاتی بود که افراد به اصطلاح حرفه ای می دادند. بر این اساس می توانم بگویم جایی سرمایه گذاری نکنید که نمی دانید چه کار دارید می کنید! از سوی دیگر عملکرد گذشته، نتایج آینده را تضمین نمی کند. عقیده دارم کسی نمی تواند پولی به دست آورد مگر این که مایل به از دست دادن آن باشد. توانایی پذیرش ضرر از عوامل پایه ای است که در توانایی من در کسب سود در بازار سهام اثر دارد و این نشان می دهد که چقدر باید زحمت کشید تا در این کار صلاحیت پیدا کنید. ثروت ارزش بالایی دارد. هنگامی که می بینید کسی دارد از فرط گرسنگی جانش را از دست می دهد، چیزی که به آن نیاز دارد پول است. من به خیریه اعتقاد ندارم. من به سرمایه گذاری روی تهیدستان اعتقاد دارم. یعنی سرمایه کافی را برایشان فراهم کنم تا بتوانند خودکفا شوند. من به چنین فرآیندی اعتقاد دارم و شاید با دیدگاه رایجی که نسبت به خیریه وجود دارد، سازگاری نداشته باشد. خیریه باعث گسترش وابستگی می شود. یک باور رایج وجود دارد که فرهنگ ها و شیوه های زندگی افرادی که جدا زندگی می کنند، ارزشمند است و باید حفظ شود. من هم از دید رمانتیک این را ایده جذابی می بینم. بنابراین شاید تاکنون بهترین معامله ام معامله ای باشد که بیش از چهار سال آن را باز گذاشته بودم. شواگر در جمع بندی این گفتگو اصول معاملاتی مارک ریچی در بازار سهام را چنین بر می شمارد:

۱. خودتان پژوهش کنید.

۲. صبور باشید که تا هر وقت معامله تان جواب می دهد، آن را باز نگه دارید. حتی اگر لازم باشد که یک معامله را چند سال باز بگذارید.

۳. برای بردن حداکثر بهره ممکن از یک معامله موفق، لازم است که ضررهای دوره ای را در سود باز تحمل کنیم که از سطح ریسکی که برای آغاز یک معامله توصیه می شود، بالاتر است.

۴. طمع خود را شناخته و آن را کنترل کنید.

 

جو ریچی Joe Ritchie

جک د.شواگر در ادامه بخش ششم کتاب به گفت و گو با جو ریچی از اعضای CRT پرداخته است. جو ریچی عنوان می کند ریاضی چیزی است که تقریباً آن را حس و به صورت شهودی آن را درک می کند. بر این پایه جو ریچی به قدرتمند کردن افراد اعتقاد دارد. از دید شواگر، ریچی انسانی پویا، پرانرژی و باهوش است. کار برایش واقعاً لذت بخش است. چون چالشی بی پایان است و معمایی است که همواره تغییر می کند. اما یک جنبه کلیدی دیگر نیز وجود دارد که باعث می شود جو ریچی از کارش لذت ببرد: مردم. با اشتیاق می گوید: من عاشق کارم هستم. به عقیده جو ریچی تعدادی از معامله گرهای تکنیکال هستند که بر اساس اطلاعات یکسانی معامله می کنند و توزیع مقدار موفقیت به این بستگی دارد که چه کسی از آن اطلاعات بهتر استفاده می کند. در CRT سال های نخست، خیلی روی باهوش ترین افراد تاکید داشتیم. یکی از افراد در بازی گو که یک بازی چینی است و با مهره های سیاه و سفید روی یک تخته بازی می شود، رتبه جهانی داشت. او ذهن عجیبی داشت. انگار یک انسان رایانه ای را وارد تالار کرده بودیم. یک روز، معامله بدی را انجام داد، ترسید و نتوانست معامله را پوشش دهد. سرانجام ۱۰۰ هزار دلار هزینه روی دستمان گذاشت. با این که این فرد بسیار باهوش بود، یک ایراد داشت و باعث می شد کاری کند اشتباهی که می کرد، از کنترلش خارج شود. شاید این فرد به این دلیل شکست خورد که نمی خواست وجهه اش خراب شود. بر این اساس هنگامی که می خواهیم کسی را انتخاب کنیم، به دنبال سه چیز در آن شخص می گردیم: ویژگی های شخصیتی، ویژگی های شخصیتی و ویژگی های شخصیتی. افرادی که کمتر خود محوراند و بیشتر از حد معلومی که در این حرفه رایج است، توانایی انجام کار گروهی را دارند. ما به دنبال کسانی نیستیم که منافع خود را قربانی منافع دیگران کنند، بلکه کسانی را می خواهیم که از موفقیت گروه لذت می برند. معامله گرهای موفق بیشتر تمایل به احساسات درونی خود دارند تا این که کاملا بر اساس تحلیل عمل کنند. در واقع تحلیلی ترین افراد، بدترین معامله گرها هستند. اگر بتوانید کارآمدترین فرد باشید، همواره فرصت سود خواهید داشت. شاید همیشه این طور نباشد، اما در درازمدت چنین است. در هر کاری این قضیه برقرار است. کسانی که جهت گیری ریاضی دارند، باورشان بر این است که اگر فرمول درست  را به دست بیاورند، کل مشکل حل می شود. چنین نیست. اینجا اینگونه کار نمی کنیم. فلسفه CRT چنین است: تقسیم مسئولیت ها و تقسیم سود. این رویکرد آنقدر منطقی است که تعجب می کنید چرا بیشتر شرکت ها از آن استفاده نمی کنند!

 

بلر هال Blair Hull

گفت و گو با بلر هال عنوان دیگر بخش ششم کتاب است. هال معتقد است: هرگاه که هیچ کسی نمی خواهد وارد بازار سهام شود، زمانش فرا رسیده که دست به کار شوید. هال ادامه می دهد: روش اصلی ما خرید سهامی است که زیر نرخ واقعی ارزش گذاری شده و فروش سهامی که بیشتر از نرخ واقعی ارزش گذاری شده اند. هال بازار سهام را به مسابقه اسب سواری تشبیه می کند که اگر سریع نروید، دیگران به شما خواهند رسید. هال در عین حال بر این نظر است که شطرنج بازهای موفق، معامله گرهای خوبی در بازار سهام می شوند. هال مهم ترین شرط ضروری برای داد و ستد موفق در بازار سهام را این می داند که روشی به کار گرفته شود که دقیق تعریف شده باشد: بدون چنین روشی، سرانجام خواهید باخت. چون که احتمال پیروزی شما پنجاه پنجاه است، آن هم پیش از محاسبه هزینه های تراکنش. اگر ندانید که روش کارتان چیست، اصلا روش ندارید. همچنین خرید یک سهام به این دلیل که باجناق تان به شما پیشنهاد داده، روش نیست. به طور کلی قواعدی را که هال در انجام معاملات خود در بازار سهام انجام می دهد عبارتند از:

۱. کم معامله کنید و تنها هنگامی معامله کنید که ایده ای قوی به ذهن تان می رسد.

۲. در جهت عکس خبرهای عمده معامله کنید.

۳. زمان معامله خود را به گونه ای تعیین کنید که با یک رخداد که احتمال ایجاد اوج ترس را دارد، هم زمان شود.

 

جف یاس Jeff Yass

جک د. شواگر در انتهای بخش ششم به گفت و گو با جف یاس پرداخته است. جف یاس بر اساس کارهای کسانی که به نظرش معامله گرهایی اند که اطلاعات بیشتری دارند، دیدگاه خود را نسبت به بازار سهام اصلاح کرده یا تغییر می دهد. به عقیده جف یاس، معامله گرها ساخته می شوند، آن ها زاده نمی شوند. او همچنین معتقد است اگر خیلی محافظه کار شوید، هیچ معامله ای انجام نخواهید داد و اگر خیلی هیجانی عمل کنید، ضررهای بسیاری را متحمل خواهید شد. راهش این است که میان این دو تعادل برقرار کنید. مهم ترین نکته ای که جف یاس به آن اشاره می کند، تمرکز جدی بر روی افزایش سود در هر معامله است، نه افزایش تعداد معاملات سودآور.  

نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 17:32