نگاهی به فیلم دِرِساژ؛ نفی هرگونه اقتدار

ساخت وبلاگ

درساژ فیلمی به نویسندگی حامد رجبی و کارگردانی پویا بادکوبه در مجموع کاندید و برنده بیش از ۲۰ جایزه ایرانی و بین‌المللی است. درامی جوانانه که با به تصویر کشیدن شکاف طبقاتی در جامعه، قشرهای متوسط و بالای جامعه را مورد نقد اخلاقی قرار می دهد و از این رهگذر به اختلاف بین نسل ها می پردازد. فیلم در مهرشهر اتفاق می افتد، در نزدیکی کرج که در آن ویلاهای بزرگ ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ متری به فاصله اندکی تا خانه های آپارتمانی کوچک اطرافش قرار گرفته و خود نمادی است از تضاد طبقاتی. گلسا به عنوان دختری سرسخت در برابر روزمره گی و خواست های زندگی طبقه متوسطی خانواده خود ایستاده است و واکنش های عصیانگرایانه را به نمایش می گذارد. یکی از این واکنش ها، بی تفاوتی پیرامون گفته های خانواده ای است که مرتب اعتقاد دارند بهترین را برای فرزند خود می خواهند و این بی تفاوتی با گوش دادن به موسیقی با هدفون در جای جای فیلم مشاهده می شود. گلسا به عنوان یک ضد قهرمان، رابطه سطحی دوستان و خانواده خود با محیط پیرامون را نشان می دهد؛ دختری که تلاش می کند از معمولی زندگی کردن و معمولی شدن فرار کند. از طرفی دِرِساژ نامی است که هوشمندانه انتخاب شده و با موضوع فیلم انطباق دارد. دِرِساژ رشته‌ای در ورزش سوارکاری است که در آن سوار، اسب خود را به اجرای مجموعه‌ حرکات دقیق با ترتیب و زمان‌بندی مشخصی وامی‌دارد تا میزان هماهنگی خود با اسب و آزمودگی حیوان را نشان دهد. اسب‌های درساژ به جای اینکه در طبیعت و دشت مورد تمرین قرار بگیرند فقط در میدان‌های مخصوص با سوارکار خود تمرین می‌کنند. در واقع اسب های درساژ محکومند تا به جای طبیعت صرفا در محیطی ایزوله تحت آموزش هایی خاص قرار بگیرند. مساله ای که نقش اول فیلم بر علیه آن طغیان می کند. بدین ترتیب شخصیت اصلی فیلم درساژ دنبال برهم زدن این قاعده در مورد اسب الوند است و خود نیز با رویکردی آنارشیستی به زندگی در جهت نفی هرگونه اقتدار گام بر می دارد. دختری که عاشق دویدن ولی نه در میدان های مخصوصی که برایش از قبل در نظر گرفته اند که میدان های یکه تازی و سرکشی است. فیلم بطور خلاصه قرار است روایتگر داستان نسلی باشد که متفاوت از سبک و سیاق دهه های گذشته در ایران، زندگی خود را پیش گرفته اند. نسل نوجوانی که می خواهند متفاوت از دیگران باشند و زندگی خودشان را با آرزوها و خواسته هایشان پیش ببرند. درساژ روایتگر داستان نسل نوجوان ایران است که دنیایشان کمتر درک شده و یاغی تر از نسل گذشته به شمار می روند. بیشتر قصه در یک مانژ سوارکاری می‌گذرد که گلسا در آنجا متوجه همدلی کارگر در اصطبل (باسط رضایی) می‌شود. او تنها کسی است که متوجه متفاوت بودن گلسا می‌شود  و طغیان درونی او را درک می‌کند. دوربین نیز در جای جای فیلم بر بی قراری دختر تاکید دارد. به خصوص در صحنه‌های دویدن او در طول خیابان. گُلسا مثل یک دونده استقامت مسیر پرفراز و نشیب دوران نوجوانی اش را می دود آن هم به تنهایی. دختر شورشی در فیلم هرگز مرعوب نمی‌شود و تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد و به راه آرمانش می رود.  شخصیت گُلسا(با بازی نگار مقدم) بی تردید بهترین شخصیت فیلم است و با ارائه یک بازی درونگرا توجه مخاطب را به خود جلب می کند. پویا بادکوبه در اولین اثر بلند سینمایی اش با جسارت به سراغ عمیق ترین لایه های دنیای پرتنش نوجوانان امروزی رفته است و سعی کرده است تصویر درستی از این دنیای رمز آلود ترسیم کند. درساژ توانسته با سوژه نسبتا بدیع خود، جامعه ایران و نوجوانان و تضاد طبقاتی حاکم بر آن را به تصویر بکشد و کاری کند که با اثری قابل تامل مواجه باشیم.

نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 3:03