نگاهی به فیلم جشن دلتنگی؛ روایت تنهایی انسان معاصر

ساخت وبلاگ

فیلم, جدید پوریا آذربایجانی درباره دنیای مجازی ست. این فیلم تاکید دارد که محیط مجازی باعث می شود رابطه ها کم رنگ شوند یا از بین بروند. بر این اساس جشن دلتنگی، فیلمی با سوژه‌ای امروزی است. انتخاب این سوژه نشان می‌دهد که کارگردان دغدغه‌های همگام با جامعه دارد. باید در نظر داشت انتخاب سوژه‌ای که بسیار داغ است اما کارگردانان فیلم بلند به سمتش نمی‌روند طرح آن کمی مشکل است.  جشن دلتنگی روایت, سه خانواده است که به صورت موازی به آن ها پرداخته شده است. فیلم پوریا آذربایجانی با تصویری کاملا نمادین از جسمی مستغرق در دریا آغاز می‌شود. لحن فیلم به طور خاص تاکید دارد که ما همه در دریای بی‌کران تحولات دنیای مجازی دست و پا می‌زنیم و در حال غرق شدن هستیم. با اولین کات، فیلم به دنبال اولین شخصیت داستان‌هایش به صفحه‌ی اینستاگرام می‌رود و همین‌جا، مرز واقعیت و تصویر مجازی را مشهود می‌سازد.  فیلم جشن دلتنگی توانسته است زندگی تحت تاثیر فضای مجازی را به چالش بکشد. فیلمنامه به روش دایره ای نگاشته شده و از اجزای دقیقی تشکیل یافته است. بدین ترتیب فیلمنامه نویس چند خرده پیرنگ را به موازات ‌هم جلو می برد. پیرنگ‌هایی که هر کدام داستان مستقلی را روایت می‌کنند. بنابراین فیلم روایتی اپیزودیک دارد و شخصیت های خویش را از شرایط اجتماعی و سنین و مشکلات مختلف انتخاب کرده است. فیلم‌نامه‌هایی ازاین‌دست، از نوعی پارادوکس خوشایند در روایت داستانی‌شان بهره می‌برند؛ پارادوکسی که در ذات خود چندلایه و چندوجهی است: ساختار ریتمیک، شخصیت‌پردازی و بهره‌گیری از فرم مثلث و استفاده از دو شخصیت برای هر قطعه و در انتها تقابل و تضاد پیرامون یک حادثه مشترک. آذربایجانی در جشن دلتنگی برای اثرگذاری بیشتر و انتقال پیامش، روایت را در ساختار شبکه‌ای میان کاراکترها بسط می‌دهد. داستان در مورد چند شخصیت متمایز با داستان‌هایی متفاوت از قشرها و طبقات اجتماعی گوناگون است که برای ادامه‌ی دل‌خوشی‌های خود در زندگی تنگ و تاریک و افسرده‌ای که دارند، به فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام روی می‌آورند. یکی از این شخصیت‌ها، «جهان» است که به گفته‌ی خودش سه و نیم میلیون دنبال‌کننده دارد و برای رفتن از ایران به دنبال دریافت وجوهی برای تبلیغ در صفحه‌ی خود است. او در عین حال بعد از همه‌ی تلاش‌هایی که برای جمع کردن این میزان از «توجه» انجام داده، در آخرین خبر اعلام کرده که خودکشی کرده است. جهان، به دنبال مهاجرت به کشور ایتالیا برای پیگیری رابطه‌ی عاشقانه‌ی خود است که سال‌ها پیش رها شده. در عین حال او در اولین صحنه‌های فیلم در حال بررسی پروفایل شخص دیگری است. «سارا» یک والیبالیست است که در صفحه‌ی مجازی خود تصویری را ارائه می‌دهد که دلش می‌خواهد! تصویری دور از واقعیت. فیلم‌ساز با هوشمندی و با استفاده از فرم درست، مشکل اصلی سارا را به صورت قطره‌چکانی به مخاطب نشان می‌دهد. فیلم در همین دقایق مخاطب را غافل‌گیر می‌کند و به تشریح مرز واقعیت و تصویر مجازی زندگی آدم‌ها دست می‌زند. مرزی که تا پایان جذابیت خود را حفظ می‌کند. دیگر شخصیت ماجرا «افسانه» است و خانواده‌ی او. این بخش از داستان فیلم در کنار پرداختن به ماجرای دست‌پخت اینستاگرامی «افسانه بانو» و کشمکش‌های او با همسرش که در خلال آن‌ یک خرده‌داستان روابط پدر و دختر هم تعریف می‌شود. دو شخصیت دیگر یعنی «لاله» که باردار است و شوهرش که در ماه روزهایی را دور از خانه و در عسلویه کار می‌کند، ابعاد داستانی دیگر فیلم را تشکیل می‌دهند. این دو بچه دار شدن شان هم از چشم و هم چشمی اینستاگرامی سرچشمه می گیرید اما مهم‌ترین نکته‌ی داستان آن ها، تحولی است که برای ایشان رخ می‌دهد: زمانی که زن و شوهر قول می‌دهند برای ساعاتی هم که شده از گوشی خود استفاده نکنند. یکی از بهترین بخش‌های فیلم جشن دلتنگی، فیلمبرداری علیرضا زرین دست است. قاب های فیلم و توشات‌های میانه داستان جشن دلتنگی میان بابک حمیدیان و مینا ساداتی، توانسته به خوبی روابط عاطفی یک زوج را به تصویر کشد.  نکته مهم دیگر در جشن دلتنگی این است که فیلم به تلخی فیلم های نئورئالیستی اجتماعی این روزهای سینمای ایران نیست و تابش امید در آن به چشم می آید.  در نهایت جشن دلتنگی شرح حال امروز ماست و آدم ها با منطقی آینه وار خود را در آن خواهند دید. فیلم به خوبی نشان می‌دهد که برخی افراد چگونه دنیای مجازی را برای خود واقعی کرده‌اند. دقیقا فیلم از جایی شروع می‌شود که عکس‌های پرزرق‌وبرق گرفته می‌شوند و روی صفحه های مجازی قرار می‌گیرند و مخاطبان با دیدن آن عکس حسرت زندگی دیگران را می‌خورند. چرخه ای تمام‌نشدنی از بیهودگی ... . در این وضعیت هرکدام از ما با دیدن یک قاب گزینش‌شده و دستکاری‌شده از زندگی دیگران، دنیایی را در ذهن خود می‌سازیم که زمین تا آسمان با واقعیت تفاوت دارد و  در این میان، حسرت وار، شروع به تلاش برای رسیدن به آن مدینه فاضله‌ای تعریف شده ای می کنیم که در پس قاب‌ها و باز‌هم در همین قاب‌ها خلاصه می‌شود. اینجاست که مرز واقعیت و خیال گم می‌شود و آدم‌های واقعی هم مجازی می‌شوند. 

نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی...
ما را در سایت نگاهی به فیلم آستیگمات؛ روایتی واقع گرایانه از آسیب های اجتماعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadrolgharavi بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 27 آذر 1397 ساعت: 14:40